واکسن 4ماهگی
دختر نازم اذرماه 90 وقتی سه ماه بودی بابایی مارو برد جهرم خونه مامان جون اینا.اونجا هوا خیلی سرد بود وما بیشتر تو خونه میموندیم تا گل دخنرمون سرما نخوره .یک ماهی اونجا بودیم تا وقت واکسن زدنت رسید .میدونی واکسن 4ماهگی رو کی بهت زد:اره خاله سوسن مهربونت ...تا همیشه سالم و تندرست بمونی ...
نویسنده :
مامان سیده نیایش و سید شهریار هستم.
8:10
بدون عنوان
ادامه تجربه ها
١٠ اردیبهشت ٩٠:اولین باری که نشستی ١٧اردیبهشت٩٠:سینه خیز رفتی ...
نویسنده :
مامان سیده نیایش و سید شهریار هستم.
8:42
اولین تجربه های دخترم
١٣ شهریور ٩٠:اولین باری که رفتی مهمونی(خونه بابابزرگ ١مهر٩٠:اولین تولدی که رفتی(تولد نگار ١٧ابان٩٠:اولین مسافرتی که رفتی(تهران ٢٢ابان٩٠: اولین قه قهه ای که زدی ٣٠ابان٩٠:اولین باری که گردن گرفتی ٦دی ٩٠:اولین باری که موهات کوتاه شد ٨بهمن٩٠:اولین باری که چرخیدی به شکم ٢٣بهمن٩٠:اولین باری که باروروک راه رفتی ٧فروردین ٩٠:اولین دندان ...
نویسنده :
مامان سیده نیایش و سید شهریار هستم.
8:36